سلام فکر نمی کنم درست باشه :
مداد و پاککن:مداد دلش گرفته بود . انگار از موضوعی ناراحت بود . پاککن پرسید :《 مداد عزیز چه اتفاقی افتاده؟چرا ناراحتی؟》مداد با اخم گفت :《 تو چرا هر چی که من می نویسم را پاک میکنی ؟》پاککن با تعجب گفت :《
خب این کار شغل من است! اگر من این کار را انجام ندهم که دفتر پر خط خطی می شود! در ضمن من با خواست دفتر نوشته های تو را پاک میکنم .》مداد گفت:《 ولی خوب یادم است که تو دیروز نوشتههای درست من را نیز پاک کردی آنها که دیگر مشکلی نداشتند تو فقط باید یک حرف را پاک میکردی اما یک کلمه از خط پایینی و بالایی و گوشه و کنار را پاک کردی